دانلود مقاله رشته حقوق

بررسی نظریه برچسب زنی با نگاه به منابع اسلامی

 
 
 
 
 
 
چکیده :
نظریه برچسب زنی (Labeling Theory) یکی از مشهورترین نظریات مطرح در حوزه جرم شناسی است ؛ نقش صاحبان قدرت در تعریف جرم و تعیین مجرم ، آثار  برچسب زنی و راهکارهای پیشگیری از برچسب خوردن افراد محورهای این نظریه را تشکیل میدهند. با بررسی محورهای نظریه برچسب زنی در منابع اسلامی ملاحظه میشود که هر چند که میان مبانی دینی و مبانی نظریه برچسب زنی سنخّیتی وجود ندارد، ولی برچسب خوردن فرد در نتیجه وارد شدن به نظام کیفری در آموزه های اسلامی مطرح بوده و راهکارهایی برای پیشگیری از آن پیش بینی شده است که از آن جمله میتوان به بزه پوشی، عفو، توبه و اصلاح ذات البین اشاره نمود. 
 
 
 
واژگان کلیدی: 
نظریه برچسب زنی
آیات قرآن
روایات
بزه پوشی
عفو
میانجیگری
توبه
 
 
 
مقدمه 
دیر زمانی است که متفکّران و صاحب نظران حوزه های مختلف علم و اندیشه ، این نکته را واقعیّتی انکار ناپذیر در حیات فردی و اجتماعی انسان می دانند که برچسب زدن می تواند تاثیری تعیین کننده بر رفتار و شخصیّت فرد داشته باشد. آنان از چشم اندازهای مختلف و با سخنان و تعبیرهای گوناگون از این واقعیت سخن گفته اند. هاوارد بکر (Howard Becker) و همکاران او دیدگاه خود را در این زمینه در قالب نظریه ای با عنوان «نظریه برچسب زنی » ارائه داده اند. به طور کلی، دیدگاه برچسب زنی با این فرض که جرم ، یک فرایند اجتماعی می باشد، آغاز شد. کانون توجه این دیدگاه ، معطوف به ماهیت کنش متقابلی است که میان مجرم و مقامات دستگاه جزائی به وقوع می پیوندد. نظریه پردازان برچسب زنی، مدعی اند که اصولاً این اعمال نظام جزائی ومقامات آن است که تعیین می کند چه چیزی را باید جرم محسوب داشت ودر نگاه آنان ، مجرمانه خواندن رفتار یا مجرم شمردن فردی خاص ، بسته به افرادی است که در عمل چنین برچسبی را وارد می آورند و در واقع افرادیکه مناصب قدرت را در درون نظام جزائی دارا هستند، کنش های خاص افرادی معین را به عنوان کنش های مجرمانه تعریف میکنند (ممتاز، ١٣٨١، ١٠٧). 
 
از نظر بکر، مفهوم مجرم تعریفی است که جامعه می سازد. منظور او، این است که گروه های اجتماعی با ساختن قوانینی که خدشه دارکردن آنها کج رفتاری محسوب می شود، مفهوم کج رفتاری را می سازند. در عین حال ، این قوانین را در مورد افراد خاصی به کار می گیرند وبه آنها برچسب بیگانه می زنند. از این نظر، جرم ، کیفیت عملی که واقع شده ، نیست ، بلکه پیامد اعمال آن قانون توسط دیگران نسبت به فردی است که مرتکب آن شده است . در این معنا مجرم کسی است که این برچسب به شکل موفقیت آمیزی در مورد او به کاربرده شده است وجرم نیز رفتاری خواهد بود که دیگران به همین شکل برآن برچسب زده باشند ( Walklate .(,1998 ,p 24
مطابق این دیدگاه ، زمانیکه بر چسب مجرم بودن به طور موفقیت آمیز بر فرد وارد می شود وهنگامی که عمل برچسب زنی صورت می گیرد، بدنام کردن نیز اتفاق می افتد. برای نمونه یک برچسب منفی ممکن است تحت عنوان «بزهکار نوجوان » معرفی شود. آن هم تنها به این خاطر که ادعا شده است وی کالایی را از یک مغازه دزدیده است و با وارد آمدن برچسب منفی، نام فرد مورد نظر در معرض لکه دار شدن قرار می گیرد؛ بنابراین افراد دیگر در برابر آن شخص ، با توجه به عنوان برچسبی که به او زده اند، بدون توجه به آنکه آن فرد در حقیقت امر ودر زندگی واقعی خود چه رفتاری را انجام می دهد و دارای چه قابلیت های مثبت دیگری می باشد، واکنش نشان می دهند.
 
در طول زمان ، اگر یک برچسب منفی به فردی اطلاق شود، این امکان وجود داردکه فرد به برچسب جدید خود اعتقاد پیدا کند و حتی هویت خود را تغییر دهد تا متناسب با این برچسب ِجدید گردد. یک نتیجه عمده بدنامی، آن است که افرادی که برچسبی منفی خورده اند، نه تنها در اعمال مجرمانه بیشتری درگیر می شوند بلکه آرامش خود را در همراهی با کسانی می یابندکه به همان شکل ، بیگانه قلمداد شده اند ودر نتیجه به هم نشینی با آنان ترغیب می شوند؛ همنشینی ای که معمولا در چهره خرده فرهنگ های مجرمانه جلوه گر میشود (p٤٦ ,١٩٨٢ ,Prins). 
 
در این دیدگاه ، سنجش جرم عملا فرایندی را تشکیل می دهد که در خلال آن ، افرادی که مناصب قدرت را در درون نظام جزائی در دست دارند، کنش های خاصّ افرادی معیّن را به عنوان کنش های مجرمانه تعریف می کنند. بنابراین ، یکی از قلمروهای اصلی تحلیل در دیدگاه برچسب زنی، مناسبات موجود میان مجرم و افرادی است که قدرت وارد آوردن برچسب را دارند. پیامد این قبیل مناسبات ، احتمال وقوع بدنامی است . نظریه پردازان برچسب زنی بر آنند که فرایند برچسب زنی می تواند آثار منفی خاصّ خود را داشته باشد؛ آثاری از این دست که ممکن است شخص برچسب خورده ، نقشی را به خود بپذیرد که در آن برچسب به او نسبت داده میشود. به بیان دیگر اگر بر شخصی انگ مجرم وارد آید، این امر ممکن است موجب شودکه او به شکلی متناسب با آن برچسب رفتارکند. در واقع می توان گفت دیدگاه بر چسب زنی به آثار وارد آمدن برچسب بر روند رشد و تحول روانی و اجتماعی مجرمان اشاره دارد 
(وایت و هینز، ١٣٨٣، ١٨٥).
 
بنابراین در نگاه یک نظریه پرداز برچسب زنی، پیامدهای احتمالی و منفی فرایند برچسب زنی، باور لازم بودن مداخله در نخستین گام را تحت الشعاع قرار می دهد. به نظر آنان بدنامی ناشی از مداخله رسمی دستگاه جزائی به خوبی می تواند افراد جوان را به سوی فعالیّت در نوعی پیشه مجرمانه سوق دهد. از این رو دیدگاه برچسب زنی یاد آور می شود که واکنش نظام جزائی در برابر رفتارهای مجرمانه باید مبتنی بر نوعی سیاست تغییر مسیر باشد. بدین معنا که باید تلاش کرد تا قشرهایی خاص از مجرمان به مسیری جدای از مسیرهای رسمی دادرسی در نظام جزائی هدایت شوند. مسیری که آنان را از تماس با بخش عمده ای از ارکان رسمی این نظام به دور میدارد و از این طریق ، احتمال بدنام شدن آنان را کاهش دهد (همان ، ١٨٦). 
 
 
 
 
 
 
فهرست مطالب
بررسی نظریه برچسب زنی با نگاه به منابع اسلامی 1
چکیده : 2
واژگان کلیدی: 2
مقدمه 3

با توجه به مطالب ذکر شده ، محورهای زیر را میتوان به عنوان محورهای اصلی نظریه برچسب زنی بیان کرد: 6

الف ) نقش صاحبان قدرت در تعریف جرم و تعیین مجرم 7
ب )آثار دخالت نهادهای کیفری و برچسب خوردن فرد مجرم 12
ج )راه حل های کنترلی 20
١)بزه پوشی 20
٢)عفو 24
٣)توبه 26
٤)میانجی گری و اصلاح ذات البین 31
٥)سخت گیری در اثبات جرم 37
نتیجه 39
منابع و مآخذ 40